عــیدانه



یکم. به قول شریعتی، آن شش روزی که خدا بنای عالَم را گذاشت، جز این شش روزِ اوّلِ فرودین نمی تواند باشد! حالا، اگر قرار است بنای عالَمِ وجودت را عَلَم کنی، چه وقتی بهتر از این؟! خاصّه اینکه توی سالی هستیم که فروردینش معطّر است حسابی! به عطرِ شش عیدِ سعید!(1)

القصّه، بنا دارم این "خود"ِ آشفته را سامان دهم؛ و حضرتِ جانِ جهان می داند و میدانم که سامان بخشِ هر جان و دلی خودِ اوست. .

 

دوم. وقتی سخن از شک می شود و اینکه شک گذرگاهِ خوبی ست برای رسیدن به یقین و. ، ناخودآگاه باورهای جمعی یا آن دست گزاره هایی که مقبولیت عمومی بیشتری دارند به ذهنِ آدمی خطور می کند؛ گویی پیش فرضِ ما اینست که تنها باید به باورهای جمعی شک کنی تا به باورهای مطرود، مؤمن شوی! در حالیکه حاصل تشکیک و بررسی، می تواند عکسِ این یا چیزی جز این باشد. .

 

سوم. بیشترین آسیب را از نشنیدن می خوریم! آدمی که ورودی های ذهنش را سانسور کند، مانندِ آدمی ست که پنبه در گوش کرده تا صدای حقیقت را نشنود. چه، تا سخنی شنیده نشده، چطور می شود داوری اَش کرد؟! برای همین، صاف رفته اَم سراغِ دیدگاه هایی که سالهاست ازشان کناره می گیرم. می خواهم "خود"م همه چیز را یک به یک بررسی کنم و به نتیجه برسم. چه، همرنگی با جماعت توهین به شعور آدمی ست. این جماعت هر که می خواهد باشد. راست یا چپ. دیندار یا بی دین. سنتی یا روشنفکر. مهم این ست که آدمی "خود"ش دست به انتخاب بزند. .

 

(1) فروردینِ امسال شش عید داریم؛ مبعث پیامبرِ مهربانی ها(که دیروز بود)، میلاد حضرت سیّدالشهداء، حضرت زین العابدین، حضرتِ ماهِ بنی هاشم، حضرت علی اکبر (علیهما السلام) و همچنین میلادِ حضرتِ قائم(عج)!


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها